رمان غرور و درد پارت ۸
سلام به همههههه🤩🤩🤩🤩
این پارت رو بخون خیییلی هیجانیــــــــــه🤩🤭
پس بزن ادامه تا بریم🤭🤭🤭🤭🤭
صدای بوق باعث شد که
چشمام و باز کنم اخیشش
چقدر خوابیده بودم
ولی یه جوری بود
انگار رو تخت بودم که
دیدم بلههه
من سرمو گذاشتم رو
شونه توماججج
اروم سرمو برداشتم که
بدونه اینکه نگام کنه
گفت
*بلاخره بیدار شدییی اخ
که دیگه شونه ام داشت
میشکست
چقدر سرت سنگینه؟
حرصم گرفت
+واا شونه تو بی مصرفه
بعدشم می خواستی
تکونم بدی به من چه؟!!
*بیا خوبی کن
آخه چرا آنقدر گربه صفتی
+تو دیگه حق نداری به من خوبی کنی اوکییییی!!!
گربه صفت هم خودتی
با اون قیافه نحست
*قیافه نحستو با من بودی؟
+کسه دیگه آیی اینجا هست که لایقش باشه
*آره بابا اینها دیگه یکیش پیشم نشسته
+هوییی بچه پرور
قیافه تو زشته
آنقدر زشت که نمی توانم
نگاهت کنم اییی
چقدر دماغت گنده اسسی اوققق
(دارم زر میزنم هااا تمامششش خوشگلههههههه به خصوص عضله هاش با فکر به اینکه نزدیک ده ساعتها رو عضله شونش خوابیدم ذوق میکنم🫠🥴)
وایییییی
*دخترا ایرانی خارجی برای من سر و دست میشکونن
میمیرن برای همین دماغ
+ارزونی خودشوننن
دیگه جوابمو نداد
وگرنه این دفعه
میزدمش بچه پرووو
*
تو ترافیک بدی گیر کرده بودیم
حوصله امم بدجور
سر رفته بود
همینجوری داشتم
ماشینارو دید میزدم که
توی یکی از ماشینا دیدم
دختره نشسته بود رو
پای پسره پشت به فرمون
و داره لبای پسره رو
از جا می‌کنه
صدای اخ پسره رو می‌شنیدم
در این حددد
قدیمااا پسرا
اینکارا رو با
دخترا می‌کردن
الان دختره با پرویی
تمام داشت
پسره رو می‌خوردد
*توام میخوایی؟
تعجب کردم از
این حرفش منظورش
چی بود؟
با تعجب نگاش کردم که
اشاره کرد به
پشت سرم برگشتم
یعنی داشت به
دختر پسره تو ماشین
اشاره میکرد
بچه پرووو
+یعنی چی این حرف؟!؟
*دیدم اونجوری با
حسرت نگاه می‌کنی
گفتم یه لطف کوچک در
حقت بکنم و
آرزوت برآورده کنم
اشغاللللل
+چه روییی داری تووو !!!
من با حسرت نگاهشون نکردم
بعدشم مگه نگفتم
تو هیچ تاکید میکنم
هیچچچچ لطفی در
حقم نکنییی
حالیت شدد؟!
با حرص نگام کرد
*با من درست حرف
بزنا وگرنه...
حرفشو قطع کردم و گفتم
+وگرنه چی می..
که با کاری که
کرد حرف تو دهنم
ماسید لباشو محکم
کوبید رو لبم
من همون‌طور تو
شوک بودم که
لب بالایمو گرفت
بین لباش و شروع به...