عشق💔p2
بچه ها یه رمان تکست تک پارتی هست امروز آوردم براتون یکی کوتاه تر دیگه هم داریم تو وبمون اگه نخوندید بخونید حتما🌱🖤
بیا ادامه (البته بازم توضیح بدم این یه مکالمه ی طولانیه حمایت کنید اگه بازم میخواین)🌱
💙ـ چرا اومدی؟ بعد اینهمه وقت...
💛ـ چون دلم تنگ شده بود. چون هنوزم وقتی بارون میباره، صدای خندهتو تو ذهنم میشنوم.
💙ـ دلت تنگ شده؟ برای کی؟ برای من؟ یا برای اون آدمی که دیگه نیستم؟
💛ـ واسه هرچی که بینمون بود... واسه اون حسِ لعنتی که نمیتونم ازش فرار کنم.
💙ـ تو رفتی. اون روز که درو بستی، من فقط با نبودنت تنها نشدم… با خودم هم غریبه شدم.
💛ـ فکر میکنی من آسون رفتم؟
💙ـ نه، ولی رفتی... و من هنوز هر شب با خودم کلنجار میرم که اگه انقدر میخواستیم همو، چرا انقدر ساده تموم شد؟
💛ـ ما ساده تموم نشدیم... فقط خسته شدیم از جنگیدن برای چیزی که هر دو بلد نبودیم نگهش داریم.
💙ـ نه، تو خسته شدی... من هنوزم تو هر آهنگی که گوش میدم، دنبال صدات میگردم.
💛ـ اگه بگم پشیمونم، چیزی عوض میشه؟
💙ـ نه... چون دیگه اونقدری شکستم که حتی "دوستت دارم"هاتم نمیتونن بند بزنن این دل تکهتکه رو.
💛ـ میدونی هنوزم وقتی اسمتو میشنوم، یه چیزی تو دلم میلرزه؟
💙ـ میدونم... ولی اون لرزش دیگه عشق نیست، زخمه. و زخما وقتی بمونن، دیگه درد نمیکشن… فقط ساکتت میکنن.
حمایت کنید دوباره بزارم